حالا كه فكر می كنم یادم می آید. من این دو كبوتر طوسیرنگِ بسیار معمولی را همیشه این روبهرو دیدهام. روی نردهها. چرا خیال می كردم پنجره این اتاق منظرهای ندارد؟ پشت میز كه می نشینم پنجرههای حیات خلوت ساختمان روبهرویی را می بینم كه دیوارش عجب زنگاری از دوده و غبار دارد. پنجرههایی قدی، كه پشتشان پردههایی آویختهاند، آنها هم پردههایی خاكگرفته. می خواهم از همینها تعریف كنم. همین پنجرهمانندها كه همیشه جلوی چشمام هستند و من نگاهشان نمی كنم. نمی گذارد و موجودی دو پاست وقتی كه می آید و پشت پنجرهام می ایستد. شاخكهای بلندی دارد. می گوید دوران توصیف دیگر سپری شده، چیزی را كه خودش هست توصیف نكن. شاید باید عكس بگیرم از نمای پشت این ساختمان. چیزی كم نمی آید در عكس، هر چیز همان می آید كه هست و بلكه هم بیشتر. در گفتوگویی مداماند این كبوترها. صدایشان به وزوزی می ماند و از یاد می رود. او، كه هنوز لبهایش تكان نمی خورند، می گوید {ای بابا!} دست بكش از ما. با نگاهاش می گوید. نمی فهمد تا من هم با نگاه بگویماش. پشت این پردهها دیگرانی هستند كه من چهقدر از آنها می دانم؟ گاهی چراغی روشن می شود و سایههایی می بینم. سایه زنی كه نشسته روی تخت... سایه پسری با زیرپیراهن كنار پنجره و گوشی تلفناش... زنی كه روی پیشانیاش، نام كوچكاش را با حروف بزرگ چسباندهاند... پسری كه روی بازویش نقشی خالكوب شده كه من قبلاً جایی دیدهام... . آنها نمود اند. نه برای نگریستهشدن، كه برای دیدهشدن اند. دیدهشدنی كه از پیش انجام شده و حالا آنچه از آن باقی مانده، تنها جسمیت اشیاست با مفهومی مصرف شده. مفهومی كه تنها در لحظه مصرف مفهوم است و پس از آن تنها نشانهای است از این كه زمانی مفهومای بوده/داشته. او، شاخكهایش حالا كمی تكان میخورند. خوب است... آن دوتا هم انگار این را فهمیدند. پریدند رفتند...
6 comments:
توصیف خوبی بود.. اما به پای توصیف های هدایت که نمی رسه ;)
حالا که فکر می کنم می بینم چقدر هم دلم می خواهد یکی ویولن کنسرتو شماره دو باخ را بنویسد و من گاهی بخوانم اش برای بازی!
All that I can do about this concerto is drawing a line under it (and truely I can do it well for the first movement). Cuz it's written so clearly itself... does need no subtitles or anything. We must stand up and take off our hats though... for the great spirit of the great Allegro-writer.
:)...that's it!
But how did you know that I am on that concerto these days? Is there anything about water and weather? ;)
! ;)
Post a Comment