Saturday, March 27, 2010

از این دست
تا آن دست ِ آب
تنها خیزی است
و جستی

دریغ
که از آن دست
تا این دست هم
جست و خیزی بیش نیست

3 comments:

نرده ها said...

نشدها پست پيش به اون قشنگي البته اين يكي علاوه بر ياس فيلسوفانه اش معاني پست پيش و لزوم قشنگ جست و خيز كردن و حال كردنو داشت . خوشم مياد همه زديم به خيام.

Anonymous said...

چرت بود.
بعدی که نگو. مگه خودت نفهمیده باشی که خواننده بخواد بفهمه چی به چیه

sk said...

چندبار آمده ام اينجا و كار بالا را خوانده ام. نشده نظر بگذارم. نخواسته اي.
كار خوبي است فقط آن سطر آخر «به جرم بازي با كبريت» به نظرم زيادي است. كمكي كه نمي كند هيچ، برعكس لطمه مي زند.


ما سوختيم..