Thursday, February 01, 2007

برای چه غمگينی ای نقره، ای ماه
ستاره­ها می دانند
كه ماه­­ای نگرفته­ای
و دامان ابر
ابدی نيست
تو نمی دانی؟

برای چه غمگينی ای كلمه كوچك، ای عشق
نام­هايت می دانند
كه هيچ معشوقی
هرگز
در ميان نام­اش نيست
تو نمی دانی؟

2 comments:

Anonymous said...

از نبود آفتاب
نور میگیرد ماه
در شب تنهایی
مهر در سینه و ناپیدا روز
...
ماه در سینه شب
و زنی زیبا از مهتاب
که به زیبایی خورشید حسادت دارد
...
عشق در ماه هنوز
عشق در سینه شبها جاریست

!این کی برد حس شاعرانه آدم رو کور میکنه

Anonymous said...

حال داشت
.
دارم دنبال یکی از پست هات که درباره ی تجربه کردن خود در هر رابطه بود می گردم
.
گاد بلس