ذره ذره كلمه هایی را بریزم میان صفحه و من. آرامش در این كندی است كه می آیند و آرام اند و خاموش. نگاه می كنند فقط و بی زمان اند. نه مهلتی هست كه به سر آید و نه موعدی كه از راه آید. نه كسی خوانده می شود و نه كسی می خواند. عاری از هر شخصی و هر زمانی. غرق در كندی ای كه مكانی هم هست، فاعلی هم هست... كه همه چیز غرق است در این خاموشی سیال. یكی یكی طاق باز روی كاغذ و دهان هایی بسته، اما چه اصواتی! چشم خود برای شنیدن شان گوش... برای خواندن شان حنجره...
No comments:
Post a Comment