Thursday, January 25, 2007

تنظيم براي اركستر
لوئيس بونوئل
ترجمه شيوا مقانلو


ويولن ها
خانم هاي جوان و خودنماي اركستر، فخر فروش و غير قابل تحمل. كوهسار ناهموار صدا.

ويولا ها
ويولن هاي تازه يائسه. پير دختراني كه هنوز صداي نيم پرده شان را حفظ كرده اند.

ويولن سل ها
نجواي دريا و جنگل. آرامش. چشمان عميق. آن ها جلال و جبروت موعظه هاي كوه عيسا را دارند.

كنتراباس ها
ديپلودوكوس* سازها. آه كه اگر روزي تصميم بگيرند نعره بلندشان را رها كنند، ناظران وحشت زده را از جا خواهند رماند، اما امروز مي بينيم شان كه در حالي كه نوازنده ها معده هاي آن ها را مي خارانند،‌ با رضايت تاب مي خورند و مي غرند.

پيكولو
لانه مورچه ي صدا.

فلوت
فلوت نوستالژيك ترين سازهاست. اين دختري كه در دستان پان** پرهيجان ترين آواي جنگل و مرغزار بود، حالا خود را در دستان مردكي چاق و تاس مي يابد...! اما، با اين همه، او همچنان شاهزاده خانم سازها باقي مانده است.

كلارينت
فلوتي با بيماريِ تورم. موجود بيچاره، گه گاه، صداي خوبي دارد.

اُبوا
غرغروي چوبي. اسرار نهان تغزلي. اُبوا برادر دوقلوي ورلن بود.

اُبوا تنور
اُبواي بالغ و پر تجربه. دنيا ديده. طبع درخشانش حساس تر شده است، خلاق تر. اگر اُبوا پانزده ساله باشد، اُبواي تنور در سن سي سالگي است.

باسون
نوازندگان باسون مرتاضان اركستر اند. ميان دستان شان خزنده وحشتناكي را نگه مي دارند كه زبان دو شاخه اش را به آن ها نشان مي دهد. آن قدر تماشايش مي كنند تا هيپنوتيزم شود و ميان بازوان شان به خواب رود، و بعد خود به خلسه مي روند.

كنتراباسون
باسون دوران سوم زمين شناسي.

زيلوفون
يك بازي كودكانه. رود و جنگل. پرتوهاي ماهتاب،‌ شاهزاده خانم هايي كه در باغ نخ مي ريسند.

ترومپت با صدا خفه كن
دلقك اركستر. پيچ و تاب، چرخ و رقص. شكلك.

بوق هاي فرانسوي
صعود به قله. طلوع آفتاب. بشارت. آه كه اگر روزي چون پرچم هاي كاغذي به اهتزاز درآيند!

ترومبون ها
كمي آلماني مزاج. صوت سروش. سرود خوانان پشتي كليسايي كهن با عشقه ها و بادنماهاي زنگ زده.

توبا
اژدهاي افسانه اي. ديگر سازها از صداي غران و عميق او به خود مي لرزند و از خود مي پرسند كي شاهزاده اي با زره جلا خورده به نجات شان مي آيد.

سنج ها
نور تكه تكه شده.

سه گوش
تراموايي نقره اي در ميان اركستر.

طبل
تندر كوچولوي اسباب بازي. "كمابيش" تهديد آميز.

طبل باس
آشفتگي. زمختي. بوم. بوم. بوم.

تيمپاني
پوسته اي مملو از زيتون.

-----
* دايناسور گياهخوار دوران ژوراسيك
** نيمه خدا - نيمه بزي سرزنده در اساطير يوناني كه ايزد جنگل و كشتزار است.
- رونويسي براي حامد

No comments: