در تو كوهي بود
هموارش كردند
و درّه ات را پر.
اكنون بر تو
راهي صاف مي گذرد.
- برتولت برشت، ترجمه علي عبداللّهي
به نوبه خود تصميم مي گيرم هيولايي شريف باشم. يقه ام را بالا مي كشم روي پوست خشن گردن ام، و دستهايم و اين ناخن هاي كلفت را در جيب مخفي مي كنم. بعضيها فكر مي كنند همين كه ظاهر آبرومندي داشته باشي كه با آن ميان مردم بروي و بيايي كافي است: كفش هاي واكس خورده و گردن افراشته. خوب، من اين طور فكر نمي كنم. يعني شرافت ام را هم، و علاوه بر آن مشت هايم را در جيب ام دارم. اوضاع كاملاً مرتب است و تنها چيزي كه ندارم يك اوزالامااوتا ست. اوزالامااوتا نمي دانيد چيست؟ خوب...، من هم گمان نمي كنم كه دقيقاً بدانم.
هموارش كردند
و درّه ات را پر.
اكنون بر تو
راهي صاف مي گذرد.
- برتولت برشت، ترجمه علي عبداللّهي
به نوبه خود تصميم مي گيرم هيولايي شريف باشم. يقه ام را بالا مي كشم روي پوست خشن گردن ام، و دستهايم و اين ناخن هاي كلفت را در جيب مخفي مي كنم. بعضيها فكر مي كنند همين كه ظاهر آبرومندي داشته باشي كه با آن ميان مردم بروي و بيايي كافي است: كفش هاي واكس خورده و گردن افراشته. خوب، من اين طور فكر نمي كنم. يعني شرافت ام را هم، و علاوه بر آن مشت هايم را در جيب ام دارم. اوضاع كاملاً مرتب است و تنها چيزي كه ندارم يك اوزالامااوتا ست. اوزالامااوتا نمي دانيد چيست؟ خوب...، من هم گمان نمي كنم كه دقيقاً بدانم.
1 comment:
1- poor abdollahi!
2-thanx god!
3-be nazaram ye jour bimaari bashe.khoube ke nadari.
Post a Comment