کام گرفتن از موسیقی در یک روزِ سراسر غم.
(- غم؟
- نه. شاید تنها سوگواری برای غمی که دیگر نیست. )
کلیتِ این حس فریبنده را می دانم. بازآفرینیِ آغوشی که تنها «خیال»اش از عطر آکنده است. به خیال محدودش می کنم.
(- محدود؟
- نه. با خیال می گسترانم اش تا به واقعیتِ زمخت محدود نشود.)
(- غم؟
- نه. شاید تنها سوگواری برای غمی که دیگر نیست. )
کلیتِ این حس فریبنده را می دانم. بازآفرینیِ آغوشی که تنها «خیال»اش از عطر آکنده است. به خیال محدودش می کنم.
(- محدود؟
- نه. با خیال می گسترانم اش تا به واقعیتِ زمخت محدود نشود.)
2 comments:
سلام
....
ش
هیچ
به گشایش رمز هیچ رازی
که درختان حوصله ی خاک اند
که سر رفته است
این را پرنده ای ولگرد
درخواب نیم روز آسمان سرود و
رفت
هیچ به گشایش هیچ ی
نادر
که دست
بالای دست اسب
بسیار است
Post a Comment