روزهای خوش را به یاد می آورم دوباره. روزهای پنجره های باز و موسیقی ِ شبانه. روزهای آفتاب ِ دم ِ صبح و خنکای بارانِ عصر. آن شادمانی ِ نهان ِ زیر پوست و آن شعله ی آرام ِ پشت ِ چشم ها را دوباره به یاد می آورم.
زندگی بدون سایه ی سنگین ِ سقف ای که خاک و گچ اش مدام بر سرت ببارد و هر آن تهدید ِ آوار اش در خود مچاله ات کند، زندگی زیر آسمان ِ آبی و خالی که بی انتها و بی معنا ست، چه قدر چه قدر چه قدر زندگی تر می بود.
با موتزارت – کنسرتو پیانو شماره 20
1 comment:
http://www.youtube.com/watch?v=2Nfyat8q5iE&NR=1
Post a Comment