Gefror'ne Tränen
قطره های یخ می ریزند
از گونه هایم
چه طور نفهمیدم
که دارم می گریم؟
آه قطره ها، قطره های اشک ام
این قدر کوچکید یعنی
که یخ بزنید
چون ژاله ی خنک صبحگاهی؟
با این همه
چنان داغ و سوزان
می جوشید از دل ام
که گویی می خواهید
تمام برفِ زمستان را
آب کنید!
* شعر از Wilhelm Müller
موسیقی از Franz Schubert
ترجمه ی انگلیسی از Celia A. Sgroi
برای نگین
قطره های یخ می ریزند
از گونه هایم
چه طور نفهمیدم
که دارم می گریم؟
آه قطره ها، قطره های اشک ام
این قدر کوچکید یعنی
که یخ بزنید
چون ژاله ی خنک صبحگاهی؟
با این همه
چنان داغ و سوزان
می جوشید از دل ام
که گویی می خواهید
تمام برفِ زمستان را
آب کنید!
* شعر از Wilhelm Müller
موسیقی از Franz Schubert
ترجمه ی انگلیسی از Celia A. Sgroi
برای نگین
3 comments:
:)
سلام. با یان همه چنان داغ و سوزان مینویسی در این زمستان که دوست دارم هر صبح سرد بخوانمت
ممنون الهام جان
Post a Comment