The Poisonous Eye
From ELEND
بس بسیار منتظر مانده ایم
چشمان ام
از قحطیِ تماشا مست
بس بسیار...
با چشمانِ كور
نه زنده یا مرده
كه برای دیدن جهان
غرق در شكوفه
می مردیم
دیده ی زهربار...
چشمان شان،
از آفتاب فرومرده
دیده ی زهربار...
و خرد،
دیگر ما را برده ی خود نمی سازد
هنوز، تنها رویا ست كه می برازد
به ره سپاری سرسخت
یك رویای دیگر...
تمامِ آنچه می خواهیم،
یك رویای دیگر است...
در هر سایه ای، پاری از نور
در هر سایه ای، هر رنگی
شكاف تنهایی
در پرستش گاهِ حقیقت، ما می سوختیم
و نظاره می كردیم
كه خورشیدِ تار
آسمان را فرو داد
به دور از طردِ آدمیان
در برهوتِ ویرانه ها
می توانیم بی شرم بمانیم؟
می توانیم بی غرور بمانیم؟
دیده ی زهربار...
تمامِ خوشی رفته است
هفت چشم برای دیدن
تمام خوشی...
هفت چشم برای خون گریستن
دیده ی زهربار...
From ELEND
بس بسیار منتظر مانده ایم
چشمان ام
از قحطیِ تماشا مست
بس بسیار...
با چشمانِ كور
نه زنده یا مرده
كه برای دیدن جهان
غرق در شكوفه
می مردیم
دیده ی زهربار...
چشمان شان،
از آفتاب فرومرده
دیده ی زهربار...
و خرد،
دیگر ما را برده ی خود نمی سازد
هنوز، تنها رویا ست كه می برازد
به ره سپاری سرسخت
یك رویای دیگر...
تمامِ آنچه می خواهیم،
یك رویای دیگر است...
در هر سایه ای، پاری از نور
در هر سایه ای، هر رنگی
شكاف تنهایی
در پرستش گاهِ حقیقت، ما می سوختیم
و نظاره می كردیم
كه خورشیدِ تار
آسمان را فرو داد
به دور از طردِ آدمیان
در برهوتِ ویرانه ها
می توانیم بی شرم بمانیم؟
می توانیم بی غرور بمانیم؟
دیده ی زهربار...
تمامِ خوشی رفته است
هفت چشم برای دیدن
تمام خوشی...
هفت چشم برای خون گریستن
دیده ی زهربار...
No comments:
Post a Comment