Saturday, December 24, 2005

گاه گاهی قفسی می سازم با رنگ
می فروشم به شما
(صدای پای آب)

این همه را همیشه نوشته ام. آفرین به من! همه را با دقت و توجه کافی یادداشت کرده ام. مو به مو. خط به خط. این چیزی فراتر از ثبت است. به هرجایی و کجایی شدن اش فکر نکرده ام. کسی در من هست که من او را بیرون می آورم و با او عشق می بازم. به معشوقی که در خود دارم اکتفا نمی کنم. او را تصویر می کنم و تصاویر را دوباره و دوپاره نگاه می کنم. تصاویر از من می گریزند. هرگز چیزی که به من نگاه کند نکشیده ام. او رسم می شود که در من نباشد. که من بتوانم باشم. هم زمان "هر دو" و "هیچ یک". اوی گریز-پا و من ِ دو-پا-ره شده.

No comments: