Northward
From Summoning
باد چه سرد است حالا
و توفان بیشتر
سنگینتر
حالاتر
و مسیر شمال
سربالا میرود و
سربالاتر...
در اینسو دریا
كه دیگر پشت سر
و آنسو تپههای سفید
بیسرو و سیاهی
بیثمر
و باد، لرزان
و ما، لرزانتر...
بالا میكشیم
با انگشتان سرسخت
شمشیرمان را
از تپههای فرسخت
راه، پرپیچ و پرخم
میپیچد
اما به میدان نبرد
نبرد سخت...
بدرود كوهستان خالی
باران و برف و باد
باد شمالی
بدرود ابر و مِه، بدرود نسیم شاد
ای ستاره و ای ماه كورزاد
بدرود ای ماه
ماه خیالی...
بدرود برق شبنم و شكوفه
ای برگ، ای نهال
دریایی كه گذشتی از تگرگ
و از فصلهای سال
بدرود زمین و آسمان آبی شمال
ما دیگر میرویم
پیش بهسوی مرگ...
No comments:
Post a Comment